یکی از دوستان محترم در پاسخ به یادداشت من در مورد مصاحبه آقای خاتمی مطلب زیر را زیر همان یادداشت مطرح فرمودند ،نظر ایشان و نظر من در مورد مطالب مذکور در زیر آمده است:
ببخشيد ولي با نظر شما خيلي مخالفم. برعكس آنچه مطبوعات باقيمانده اصلاحطلب به هر دليل تبليغ ميكنند، اين بار حرفهاي خاتمي نكتههاي بسيار مهمي در خود داشت. مهمترين آن ارائه راهكار عملي خروج از بنبست بود. ايشان در واقع يك اولتيماتوم به محافظهكاران دادند و گفتند در غير اين صورت رفراندوم و بعد استعفا خواهد بود. نميدانم ما به جز اينها چه توقعي داريم. اين كه شكل برگزاري كنفرانس مطبوعاتي خوب نبوده، يا سخنراني خستهكننده بود، البته ايرادهست،ولي ايراد شكلي.
نكته ديگر اينكه نه به نظر من بلكه به نظر صاحب نظران، بهترين سوال مطرح شده، سوال خانم امامي از روزنامه همشهري بود. بقيه سوالات، من جمله سوالات خارجي پرت بودند.
--------------------------------------------
در مورد سوالات خبر نگاران شاید بیشتر سلیقه ای باشد ،شاید هم من از دید غیر حرفه ای نگاه می کنم به هرحال برای من خیلی جالب بود که یک خبرنگار غیر ایرانی چگونه دقیق و مشکافانه به تحولات کشورمان نگاه می کند.
ودر مورد مصاحبه آقای رئیس جمهور :
آیا فکر نمی کنید کار از این کارها گذشته است؟آیا مردمی که ماوشما با آنها در ارتباط هستیم وانها را حس میکنیم ،چیزی از این سخنان شنیدند؟راهکارهای علمی خروج از بن بست را فهمیدند؟منظورم عامه مردم نیست،حتی قشر تحصیل کرده و دانشگاهی آیا رغبتی نشان داد؟
فکر نمی کنم من و شما در این مساله اختلاف تظر داشته باشیم که در نهایت آنچه آینده را تعیین خواهد کرد،نوع عملکرد همین گروهی است که در اثر سستی و اهمال و بی درایتی اصلاح طلبان ،اینک در فضایی مملو از یاس و نا امیدی تنفس می کنند.
به گمان من فرصت های بسیاری از دست رفت و امید های بسیاری مبدل به یاس شد، نمی دانم آن جمعیت 14 ملیونی ساکت خرداد سال قبل اکنون چند نفرند ،نمی دانم چند نفر "راهکار های عملی " خاتمی را شنید ولی من از بی تفاوتی یک نسل،نسل جوان و تحصیل کرده،از قهر همیشگی با صندوق های رای،از شکل گیری فضای رادیکال و انقلابی ،از صورت های سرخ از خشم و فریادهای از روی عصبانیت می ترسم....