آقا من هر چی می کشم از دست این وبلاگ کتابخانه می کشم..هرچی میکشم ها....
یه روز ماخبر (زبون لال)در گذشت نجف دریابندری رو همین جوری در عالم گیجی و اوهام نوشتیم،فرداش دیدم تو وبلاگ ایشونم هست ،مطمئن شدم که درسته..بعدشم که قضیه رو شد،این آقا محترم نوشته شون رو یواشکی برداشت و ماموندیم این وسط مایه خنده خلق الله.
چند روز پیش هم ،یه اطلاعیه مسخره و بیخود رو تو سایت پیک نت دیدم(با یه مقاله بلند بالا که بگم خدا نویسنده اش رو چه کار کنه) گذاشتمش اینجا ،همین طوری واسه خنده.. همین آقا برداشت گذاشت تو وبلاگش و نوشت که این مکان نزدیک خونه ماست و این حرفا(اصلا هم لحنش شبیه شوخی نبود!!!) فرداشت منم جوگیر شدم و نوشتم آنچه این زیر نوشتم..
همون روز ایشون واسم پیغام گذاشت که"هه ..هه چرا باور کردی ،شوخی کردم ..جدی نگیر.. اونجا فلان جاست و بهمان جا نیست و..."
آخه بچه پر رو!!اگه شوخی بود پس چرا اون یادداشت رو سریع برداشتی،هی می خوای مارو ضایع کنی؟!! بعد پنجاه سال که محاسنمون رو سفید کردیم واسه این کشور و انقلاب و اسلام،این جوری بشیم مایه خنده و انبساط خاطر ملت؟؟
حالا این وسط ایشون هم هی هی تند تند سوتی های ما رو می گیره،فقط همین موقع ها واسم پیغام میزاره ها ،بچه مردم آزار ! مگه کار نداری هی متلک بار بچه مردم می کنی؟....