هیتلر :" موضوع اينه که اگر من در حکومت اسلامي متولد نمي شدم باز هم فرقي نمي کرد. اگر جامعه ام مسيحي ،يهودي يا بودايي بود مسلما دين آنها را بر مي گزيدم و ذهنم با آن تفکرات خو مي گرفت و باز هم اگر کسي مطالبي را غير آنچه مرا با آن پرورش داده اند بيان مي کرد به همين شکل مي ترسيدم."
واقعیت این است دین داری اکثریت دینداران تابع شرایط محیطی است.یعنی بیشتر از روی علت است تا دلیل. اینگونه دین داری را می توان دینداری متوسطین نامید که از روی علت های محیطی ،جغرافیایی ،و مکانی و زمانی دینی را برمی گزینند. بدیهی است پیروان چنین ادیانی جز در زبان کتاب مقدس و نوع عبادتهااصولا با هم فرق چندانی نمی کنند.
اما اینکه کدام حق است و کدام باطل و پیروان کدام دین راه درست را انتخاب کرده اند و کدامها بیراهه می روند دیگر امری ست که قابل اثبات نیست. بدیهی ست پیروان هر دینی خود را حق میداند و برای خود حقانیت قائل است ولی قادر به اثبات آن با ادله برون دینی نیست. به نظر من حقانیت امری درون دینی است که هر دینی برای خود قائل است. و اما یک سوال اساسی آیا لزوما یک "حق " در جهان وجود دارد و نمی توان دو راه موازی به سوی حقیقت متصور شد؟
![[Powered by BLOGGER]](http://buttons.blogger.com/bloggerbutton55.gif){kind=small}