0
سعید امامی در سخنرانی معروفش در دانشگاه همدان –به یکبار دیدنش می ارزد،اگر ندیده اید حتما گیرش بیاورید ، البته متن کاملش ضمیمه کتاب تراژدی دمکراسی باقی ست- از دستگیری و بازجویی سعیدی سیرجانی ،خاطره ای نقل می کند به این مضمون:
"به او قلم وکاغذ دادیم که بنویسد،گفت : چه بنویسم ؟ مگر شما سواد دارید؟به بچه ها گفتم با او مدارا کنند. به او گفتم هرچه می خواهی بنویس.او هم یک شعری نوشته بود برای مقام معظم رهبری . گفته بود شما که سواد ندارید بدهید به رهبرتان بخواند.نوشته بود
حضرت آبت الله خامنه ای؛
ای آنکه تو را ملک ادب زیر نگین است
حکم تو روان بر دل ارباب یقین است
زیر دولت اقبال تو که آرایش دین است
با اهل ادب شیوه رفتار چنین است؟
یکی از بچه ها گفت حاجی بده ما جوابش را بدیم ،گفتم نخیر چه جوابی بدهیم .این 30 سال استاد دانشگاه بوده،ادبیات تدریس می کرده 17 جلد کتاب دارد هرکدام به این قطر.اصرار کرد گفتم خوب بیا جواب بده.
نوشت: بسم الله جناب آقای سعیدی سیرجانی
با آنکه منافق صفت و دشمن دین است
در بین همه اهل ریا دُر سمین است
با آنکه با منقل و وافور و می و باده قرین است
با همچو کسی شیوه ی رفتار همین است"
سعیدی سیرجانی اسفند 72 بازداشت شد. اردیبهشت 73 کیهان نوشت که او به اتهامات زیر اعتراف کرده است :
ا.اعتراف به حمل و نقل و توزیع استعمال مواد مخدر
2. اعتراف به ساخت و نگهداری و توزیع مشروبات الکلی
3. اعتراف به فعالیت ها شنیع اخلاقی و همجنس بازی که از آن به عنوان خوردن کشک و بادمجان نام می برده اند.
4.اعتراف به ارتباط با شبکه ای از افسران ساواکی مرتبط با کودتای نوژه و فعالیت های بمب گذاری و...
5. اعتراف به دریافت مبالغ قابل توجهی ارز از شبکه ها ضد انقلاب مستقر در آمریکا و اروپا و ...
تمامی این اتهامات به این دلیل متوجه او شد که در نامه به رئیس جمهور شکایت کرده بودکه " طبق کدام مجوز وحکم دادگاهی ،چهار سال است هفده جلد کتاب چاپ شده ی مرا توقیف کرده اید وهیچ مقام مسئولی به شکایت من جوابی نمی دهد. اسم کتابهایم:
تاریخ بیداری ایرانیان ،2 جلد 1500 صفحه
وقایع اتفاقیه 2 جلد 1400 صفحه
تفسیر سور آبادی 6 جلد 4800 صفحه
ضحاک ماردوش 280 صفحه
سیمای دو زن240 صفحه
آشوب یادها 400 صفحه
در آستین مرقع 500 صفحه
ای کوته آستینان 280 صفحه
بیچاره اسفند یار 300 صفحه
ته بساط 300 صفحه
اگر گناه کارم محکمه ام کنید زندان دارید،جوخه اعدام دارید وخیلی چیزهای دیگر دارید،چرا زجر کشم می کنید؟"
او در زندان دچار تحولاتی شد! به مناطق جنگی رهسپار شد. اعترافات زیادی علیه خود گفت و نوشت .....ولی او اواخر نامه ای نوشت که در واقع گورش را حفر کرداو د ر آن نامه به تمامی ادعا های کیهان پاسخ گفته بود .
" هرکس در بیش از ده هزار صفحه تالیفات من یک جمله در تخفیف و توهین اسلام بجوید و بیابد، بنده دوره شش جلدی تفسیر قرانم را – که محصول 18 سال تلاشم برای تصحیح و چاپش بوده-به نامش می کنم و دعایی در حقش که گرفتار شریعتمدارانی نشود که انگشت در جهان کرده و ملحدمی جویند و برای ارعاب و منتقدان چماق تکفیر می گردانند....
و سرانجام هر کس محبت کند و این نامه را بعد از خواندن به دیگری بدهد،یا اگر امکاناتش مالیش اجازه داد تکثیرش کند تا عده ای بیشتری از هموطنان در این مسابقه سال و جایزه گیری شرکت کنند،بنده روسیاه در حقش دعایی می کنم که به همه آن جوایز می ارزد.دعایم این است که:
الهی صدای چکمه فاشیسم به نحوی گوش نازنینش را نیازارد که مجبور شود از جان خود مایه بگذارد و برای بیداری ملت به استقبال اجل محتوم رود."
روز ششم آذر ماه کیهان نوشت: سعیدی سیرجانی دچار سکته قلبی شد و عملیات احیا قلبی وی به دلیل میدریاز دوبل و طولانی شدن ایست قلبی بی نتیجه ماند.
کپسول پتاسیم کار خود را کرده بود.
سیرجانی در ششم آذر 1373 سکته کرد همانگونه که مجید شریف هم در آذر 76 سکته کرد،و پوینده و مختاری و فروهر پروانه اسکندی در آذر 76 به قتل رسیدند.
ای آنکه تو را ملک ادب زیر نگین است
حکم تو روان بر دل ارباب یقین است
زیر دولت اقبال تو که آرایش دین است
با اهل ادب شیوه رفتار چنین است؟