پس از انحلال شورای شهر تهران ، همچنان بر همان عقیده پیشینم هستم که ، درگیری دو گروه طرفداران شهردار و مخالفانش ، نمونه ای از درگیری های بنیادین و ساختاری نظام سیاسی ایران است. افرادی که چون مسیری صد ساله را یک شبه پیموده اند، هیچ تعلقی به قواعد بازی ندارند. نکته مهم دیگر نیز که خود ناشی از همین مشکلات اساسی این سازوکار بیمار است ، یعنی" فرد محوری" نهاد ها و تشکیلات سیاسی و احتماعی نیز در این میان بی تاثیر نبوده است.
خروج دو چهره متنفذ و موثر چون عبد الله نوری و سعید حجاریان از شورا با توجه به نقش مهم آنان که به عبارتی باعث افتادن اداره شورا به دست افراد سبک وزنی مانند اصغر زاده ، عطریانفر شد ، در روند تحولات این نهاد قابل چشم پوشی نیست.
اما گذشته از این مسائل اگر نگاهی به موضع گیری های اخیر برخی افراد در زمینه ی انحلال شورا داشته باشید ، یقینا متوجه حساسیت عده ای خاص نسبت به این مساله شده اید که خود جای بحث فراوان دارد.
واقعا بدبخت شورا و شهر و مردمی که حضرتی واصغرزاده و... مدافعان دمکراسی و مبارزان راه مقابله با "مافیای زمین و مسکنش" باشند.