رویداد جام جهان نما امروز خبرنامه گویا پایگاه اطلاع رسانی نیروهای ملی مذهبی
 

Sunday, May 04, 2003

چه جمله ی زیبایی را این خلبان عزیز بر سر سفحه اش گذاشته است:" برایِ انسان هیچ‌چیز هراس‌آورتر از نبودِ پاسخ نیست. "بگذارید با پررویی تمام اضافه کنم: و هراس آور ترین لحظه برای انسان معلق بودن است.معلق بودن میان هوا و زمین شاید ، میان گذشته و حال یا شاید خیال و واقعیت.
امروز من چُنینم.
دنیایی را می خواهم فراموش کنم و به دنیایی جدید بیاندیشم . از مرز این دو دنیا گذشتن سخت ترین کار این زندگی است.
زمانی دل مشغولی های کوچک و کوتاه مدتِ ساختگی و کودکانه را چنان جدی گرفتم که تمام زندگیم شد.
زمانی که در آن، یک نگاه ، یک اشاره و یک لحظه دنیایی شد و به تمام پُرَم کرد...
و حالا آن وَهمِ مسخره و ایمان ِ احمقانه ، گویا دود شده اند یا شاید ، من دود شان کرده ام ، نمی دانم، به هر حال دیگر نیستند. این را مطمئنم – شاید.

مانده ام ، مانده ام با برهوتی گرم و سرگیجه ها و صداهای گُنگ.
به فردا باید فکر کنم ، مجبورم می کنند که به آن فکر کنم. ولی نه ، هرگز تسلیم شان نخواهم شد.به فردایِ نقاشی شده و عروسک هایش حتی لحظه ای نخواهم اندیشید.
مدت ها ست ایمان و یقینی را که در عمق جانم جا خوش کرده بود ، به بیرون پرت کره ام ، یا شاید خودشان رفته است – ته مانده هایش هنوز هم گاه سر بَر می آورند – می دانم که دیگر وجود ندارند و نیز می دانم که آرامشم را با خود برده اند .
و حالا ایمان به فردا؟! شوخی جالبی ست...

Comments: Post a Comment
 
ای خداوندان ِ ظلمت شاد!
از بهشت ِ گند ِتان مارا
جاودانه بی نصیبی باد!

احمد شاملو

ارتباط


وبلاگ ها

links

جستجو در این وبلاگ