گمان نمی کنم این روزهای انتقاد از خاتمی کار چندان سخت و پر هزینهای باشد. آنچه مسلم شده است - نه از الان که حداقل از سه سال پیش - که دولت او به دلیل مشکلات سیستمی نظام در بنبستی اجتنابناپذیر قرار گرفته است. همه هم می دانیم که نه خاتمی که کل نظام دیگر توان و قابلیت پاسخگویی به حجم عظیم مطالبات رو به افزایش مردم را ندارد و ناکارامدی خود را بیش از پیش آشکار کرده است.اما نقش بخشی از جامعه به اصطلاح روشنفکر ایرانی در این بین بسیار جالب است.
برایام بسیار جالب خواهد بود بدانم این جمع غیر از بیرون گود نشستن ، غیر از درخواست خودکشی کردن ، و جام زهر نوشاندن چه کار دیگری بلدند؟ مگر نامه نگاری و فحاشی کار سختی ست؟ مگر فهرست کردن جملات خاتمی در تکریم رهبر چقدر وقت و زمان می برد؟ اینان جز به انتظار نشستن رژهي تانک های آمریکایی وانگلیس در خیابانهای تهران چه راه دیگری برای تغییر ساختار قدرت اراپه میکنند ، اساسا چقدر به آن فکر کرده و اندیشیده اند؟
هیچ ... انگار همواره قرار است این جمع از مردم عقب باشند. راحتطلبانِ تنبل و مزخرفگویانِ خودبزرگبینی که در نهایتِ بیمسٔو لیتی ، جز مرثیهسرایی و ناله و فریاد و فحش چیز دیگری بلد نیستند .
... و در این حال امثال همین گارنرها و برمرها سزاوارمان نیستند؟
|
|
|